ad
ad
شعر | شعر عاشقانه | شعر سعدی

شعر عاشقانه از سعدی | ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی

این شعر زیبا و عاشقانه از سعدی را از دست ندهید.
کد خبر: 3646
شعر عاشقانه از سعدی | ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی

این شعر زیبا و عاشقانه از سعدی را از دست ندهید.

ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی
جهان و هرچه در او هست صورت‌اند و تو جانی
به پای خویشتن آیند عاشقان به کمندت
که هرکه را تو بگیری ز خویشتن برهانی
مرا مپرس که چونی به هر صفت که تو خواهی
مرا مگو که چه نامی به هر لقب که تو خوانی...
تو پرده پیش گرفتی و ز اشتیاق جمالت
ز پرده‌ها به درافتاد رازهای نهانی
بر آتش تو نشستیم و دود شوق برآمد
تو ساعتی ننشستی که آتشی بنشانی
چو پیش خاطرم آید خیال صورت خوبت
ندانمت که چه گویم ز اختلاف معانی
من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم
تو می‌روی به سلامت سلام ما برسانی
سر از کمند تو «سعدی» به هیچ روی نتابد
اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی

سعدی




کپی لینک کوتاه خبر: https://jeldnews.com/d/4yage4

پربیننده ترین




اخبار داغ